سیما و عید نوروز
سلام نازنینم سلامی از بهار روزها از پی هم گذشتند تا رسیدیم به فصل زیبا و دوست داشتنی بهار خداوند را خیلی شاکرم که امسال هم همه عزیزانم صحیح و سالم کنارم هستندبه خصوص سیمای گلم خوب بذار یه کم از روز اول عید واست بگم روز اول روز دوشنبه بود ما هم شب مونده بودیم خونه مامان بزرگ صبح بعد از صبحانه لباسهای خوشگلت رو تنت کردم موهاتو دم اسب کردم و اولین عیدیمونو از بابابزرگ گرفتیم که ۱۰۰۰۰تومن بود بعد کیفت رو هم دادم دستت تا هر کس عیدی داد بذاری تو کیفت خلاصه کلی دیدو بازدید رفتیم هر جا میرفتیم همه رو با خوشگلیت عاشق خودت میکردی همه میگفتن واست اسپند دود کنیم آخ که مامان قربون دختر نازش بره راستی یه عالمه آجیل و شکلات خوردی بعد...
نویسنده :
رعنا
22:48