سیماسادات موسوی نیاسیماسادات موسوی نیا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

سیما دنیای من

سیما و عید نوروز

1390/1/4 22:48
نویسنده : رعنا
237 بازدید
اشتراک گذاری
سلام نازنینم سلامی از بهار روزها از پی هم گذشتند تا رسیدیم به فصل زیبا و دوست داشتنی بهار خداوند را خیلی شاکرم که امسال هم همه عزیزانم صحیح و سالم کنارم هستندبه خصوص  سیمای گلم خوب بذار یه کم از روز اول عید واست بگم روز اول روز دوشنبه بود ما هم شب مونده بودیم خونه مامان بزرگ صبح بعد از صبحانه لباسهای خوشگلت رو تنت کردم موهاتو دم اسب کردم و اولین عیدیمونو از بابابزرگ گرفتیم که ۱۰۰۰۰تومن بود بعد کیفت رو هم دادم دستت تا هر کس عیدی داد بذاری تو کیفت خلاصه کلی دیدو بازدید رفتیم هر جا میرفتیم همه رو با خوشگلیت عاشق خودت میکردی همه میگفتن واست اسپند دود کنیم آخ که مامان قربون دختر نازش بره راستی یه عالمه آجیل و شکلات خوردی  بعد از ظهر بابایی یه کم مریض شد و با ما هیچ جا نرفت من یه کم نارحت شدم روز اول انطوری گذشت روز دوم خونه مامان بزرگ خیلی شلوغ بود عمه عذرا وعمه لعیا هم اومدند اونجا بعد من و بابایی وتو واسه ناهار رفتیم خونه مامان مامانم خاله عذرا واسه ناهار آش و کباب پخته بود تو هم با دختر عمه هات کلی بازی کردی  غروب هم چند جا رفتیم و اومدیم شب و خونه مامان بزرگ موندیم بلاخره رسید به امروز که روز سومه امروز هم خوشگلت کردم و رفتیم عید دیدنی بعد اومدیم خونه مامان بزگ ناهارو خونه مامان بزگ خوردیم  بعد از ناهار تو خوابیدی و من و بابایی اومدیم خونه خودمون چون قراره خونمون مهمون بیاد الان بابایی هم خوابیده من هم نشستم برات مینوسم پستم خیلی طوتانی شد ولی تا جایی که تونستم خاطره این سه روز برات نوشتم خوب دیگه برم که الان مهمونام از راه میرسند
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)