سیماسادات موسوی نیاسیماسادات موسوی نیا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

سیما دنیای من

برای گلم

1390/2/27 9:46
نویسنده : رعنا
340 بازدید
اشتراک گذاری

زیبا

سلام دختر عزیز تر از جانم چند روزی بود که اصلا حوصله باز کردن کامپیوتر رو نداشتم  ولی امروز عزمم رو جزم کردم که چند سطری  واست بنوسم بذار از روز پنجشنبه شروع کنم

پجشنبه/قرار بود زن عموهام بیان واسه پاگشای خونمون من هم که وسواس نظافت دارم از صبح زود پا شدم و خونه رو برق انداختم غروب همگی تشریف آوردن عمه لعیا و فاطمه هم اومده بودن تو هم کلی کیف کردی و بازی کردی راستی هر کی میاد خونمون خیلی می پسنده

جمعه/روز خیلی بدی بود مامان جون اینا رو واسه ناهار دعوت کرده بودم ولی تو از صبح اصلا حال نداشتی بدجوری اسهال گرفته بودی غروب با بابایی بردیمت دکتر شب حالت یه کم بهتر شده بود شب وخونه مامان جون اینا خوابیدیم

شنبه/بابایی واسه یه ماموریت کاری رفت تهران ولی چون موقع برگشت هواپیما تاخیر داشته دیر رسید خونه من هم کلی نگران شده بودم

روز یکشنبه و دو شنبه اتفاق خاصی نیافتاد روز سه شنبه صبح آقای نقاش اومد تا در کوچمون و رنگ کنه من هم صبحانشو آماده کردم و بعد با مامان جون و خاله ها رفتیم خونه دختر عموی مامان آخه از کربلا اومده بودن تو هم از جوجه هاشون ترسیدی و کلی گریه کردی موقع برگشت هم دیدیم دایی رضا رو می برن دکتر حالش خیلی بد بود به سختی نفس می کشید ما هم حسابی حالمون گرفته شد مامان اینا هم همش گریه می کردن من هم خیلی ناراحت شدم غروب خبر اومد که دایی رضا رو بستری کردن آخه تو ریه هاش خون لخته شده خلاصه بابایی هم اومد و. مژده داد که آخر خرداد از طرف سازمان میریم مشهد من هم واقعا خوشحال شدم بعد شام و پختم واسه مامان جون اینا هم فرستادم بابایی طالبی خریده بود دو تایی نشستین و دو تا طالبی خوردین واسه همین شام نخوردی عوضش با بابایی کلی بازی کردی میشینی رو کول بابایی و اون هم سواریت میده تو هم میخندی و من هم با شنیدن خنده هات روحم تازه تر میشه الان صبح ساعت 30/9الان از خواب بیدار شدی و داری با جارو برقیت بازی می کنی الهی که من قربونت برم عزیزترینم خیلی دوست دارم امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی عزیزم

زیبا

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان پرهام
27 اردیبهشت 90 17:20
سلام خوبید؟ امیدوارم با دختر گلتون همیشه بهتون خوش بگذره. و بیماری دخمل گلتون دیگه جسابی خوب شده باشه. منم شما رو لینک کردم. با اجازه!


ممنون عزیزم شما لطف دارین
مامان آنیسا
30 اردیبهشت 90 3:24
سلام عزیزم
امیدوارم همیشه زندگی به روی تو وگل دخترت لبخند بزنه .ببوسش
راستی از همین الان برای مشهد التماس دعا


ممنون از لطف و محبتت عزیزم
مامان فرشته
30 اردیبهشت 90 3:27
سلام سیمای عزیزم
حال برادرت بهتر شده ؟
امیدوارم خدا همه مریضا رو شفا بده و دایی رضا رو هم همینطور
نوش جونتون طالبی خوشمزه
منم عاشق طالبی هستم
بوسسسسسسس


سلام خاله مهربون ممنون که باز هم به ماسر زدین اما خاله جون دایی رضا دایی مامانمه و من اولین فرشته مامان و بابام هستم اما خوبه که یه داداش داشته باشم که اسمش هم رضا باشه نه؟!
سمیرا مامان سپهر
30 اردیبهشت 90 10:31
سمیرا مامان سپهر
30 اردیبهشت 90 10:35
محمدحسین عشق جاودان
30 اردیبهشت 90 11:51
سلام .از اينکه مي بينيم تو نشوته هات زندگي جريان داره خدا رو شکر .الهي هميشه دلتون شاد و تنتون سالم باشه .به سلامتي رفتين تو خونه تازه فکر کنم مبارک باشه الهي با دل خوش روزهاي خوب و خوشي داشته باشين .حال دايي تون بهتره بشه و رفتين مشهد ما رو از دعاي خيرتون بي نصيب نذارين


سلام خانومی ممنون از این همه لطف و محبتت آره عزیزم خدا رو شکرما بعد 3 سال اجاره نشینی تونستیم صاحب خونه بشیم
بوووووس
سمیرا مامان سپهر
31 اردیبهشت 90 8:56
سمیرا مامان سپهر
31 اردیبهشت 90 8:57
محمدحسین عشق جاودان
3 خرداد 90 10:38
سلام عزیز و دوست گلم ؛ فرا رسیدن سالروز میلاد حضرت زهرا (س) و روز بزرگداشت مقام زن را با همه وجودم بهت تبریک و تهنیت میگم. خیلی دوست دارم