سیما و روز عرفه
سلام فرشته مهربونم
امشب شب عید قربانه ومن امروز روزه بودم .دیشب تو خواب از سرت پریده بود و اصلا قصد خوابیدن نداشتی بهت قول دادم که اگه زود بخوابی فردا می برمت الله(یعنی مسجد)خلاصه که کلی خوشحال شدی و ساعت ١٢.٣٠شب به زور خوابیدی صبح که از خواب بیدار شدی گفتی مامان الله .خدای من قشنگ یادت مونده بودبعد از اینکه با هم خونمون رو مرتب کردیم رفتیم خونه مامان جون و آماده شدیم و با هم رفتیم مسجد واسه خوندن دعای عرفه هوا هم خیلی سرد بود و نم نم بارون می بارید .مراسم به خوبی برگذار شد و ما هم کلی دعا کردیم برای شفای مریضها و برای براورده شدن حاجت تمام حاجتمندان .خدای مهربون رو واقعا شاکرم که امسال خاله فاطمه هم کنارمون توی مسجد بود پارسال همین روزها خیلی روزهای سختی رو می گذروند .امیدوارم که همیشه سلامت باشه. موفع اذون بود که اومدیم خونه مامان جون و من افطار کردم .امیدوارم خدای مهربون زیارت حج رو به ما هم قسمت کنه .حالا اومدیم خونمون و بابا محمد هم اومده .دوستت دارم عزیز دلم.از اینجا هم عید قربان رو به تمام مسلمانان جهان تبریک میگم