سیماسادات موسوی نیاسیماسادات موسوی نیا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

سیما دنیای من

یک سال گذشت...

1390/11/25 20:27
نویسنده : رعنا
468 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان

دختر عزیزم یک سال از آغاز نوشتن خاطراتمون در این وبلاگ گذشت.یک سالی که پر بود از خاطرات شیرین و بعضی وقتها ناخوشایند.

عزیز دلم من تا جایی که امکان دارد دوست دارم تمام خاطرات مربوط به تو را در این وبلاگ ثبت کنم.باشد که انشاللا در آینده با خوندنشون لذت ببری.

امروزر روز ولنتاین یا همون روز عشاق خودمونه من هم این روز رو به عشق زندگیم به محمد عزیزم تبریک می گم وبا تموم وجودم بهش می گم که دوستت دارم.

چند روزه که صبح زود میرم باشگاه و به خاطر این مجبور میشم تو رو صبح زود از خواب ناز بیدارت کنم و ببرمت پیش مامان جون.عزیزم منو ببخش ولی مامانی هم به یک زنگ تفریح احتیاج داره.از وقتی که تو به دنیا اومدی این اولین باریه که واسه خودم یه کاری انجام میدم.

چند روزه که شنیدن یک خبر ناخوشایند کام همه مارو تلخ کرده.چند روز پیش فهمیدیم که متاسفانه بیماری خاله فاطمه عزیزم عود کرده.چند روزه که خیلی پکرم شبها خوابم نمی بره.درسته خدا خیلی مهربونه وصبر ماه خیلی کمه.اما دیدن چهره خسته خاله فاطمه داغونم می کنه مگه یک نفر توی زندگی چقدر باید غم و غصه بکشه؟!دلم خیلی گرفته از تموم دوستهای گلم که به وبلاگمون سر می زنید خواهش می کنم که برای شفای همه مریضها به خصوص خاله گل من هم دعا کنید.

بگذریم کمی هم از تو گلم برات بگم که اولین بسته تراشه های الماس رو امروز به پایان رسوندیم تو هم خیلی علاقه نشون دادی و همه کلمات رو خیلی زود یاد گرفتی و همشون رو می تونی به خوبی تشخیص بدی.دیگه این که بابایی برات مداد رنگی و پاک کن و مداد تراش خریده همراه سه تا کتاب رنگ آمیزی که هیچ کدومشون رو خودت رنگ نمی کنی و زحمتشو منو بابایی می کشیم و تو هم فقط نظر می دی.

امروز هم صبح ساعت8 باباجون اومد با هم رفتیم خونه اونا و من تو رو پیش مامان جون گذاشتم و رفتم باشگاه.وقتی اومدم برات صبحونه دادم این روزها عاشق نون و ماست شدی من هم دادم برات خوردی.بعد از ظهر هم دوساعت خوابیدی الان هم داری با بابا محمد میوه می خوری.

این هم دوتا عکس از خوشگل خانوم

خوشگل مامان

نقاش کوچولو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان امیر مهدی
25 بهمن 90 22:18
سلام دوست عزیز ماشالا دخمل نازی دارین اگه افتخار بدین امیر مهدی رو به جمع دوستان وبلاگیتون اضافه کنید اگه مایل بودین منم لینکتون کنم واسم کامنت بزارین مرسی
بابای ملیسا
25 بهمن 90 22:42
روز عشاق رو به شما و همسر گرامی تون تبریک عرض می کنم و امیدوارم همیشه زندگی شاد و خرمی رو در کنار هم سپری کنید . با قدم گذاشتن به دنیای مجازی ملیسا جان ، این حقیر رو خوشحال کنید و از اون مهمتر با گذاشتن یک کامنت ، این روزها رو برای ملیسا جاودانه نگهدارید . پیشاپیش ممنونم از حضور شما
مامان سانای
26 بهمن 90 8:34
سیما جون یک تولد یک سالگی وبلاگت مبارک . ایشالله هیچ وقت توی زندگی غم نبینید ومامانی همش خاطرات خوش بنویسه .
رعنا جون خدا همه بیمارها را شفا بده ودر این میان خاله عزیز شمارو.
خیلی خوبه که سیما همه کلمات را زود یاد می گیره آفرین به این دختر باهوش .
وخوش به حال تو که بیشتر وقتا پیش دخترتی ما که دو دستی کار رو چسپیدیم .

شما لطف دارین عزیزم.اما من هم خیلی دوست دارم شاغل باشم دیگه به امید خدا...

مامان نی نی ناز
26 بهمن 90 22:22
سلام دوستم

رمز وبم رو برات خصوصی میذارم


ممنون گلم
ثمین
27 بهمن 90 20:20
سلام اومدم ازتون دعوت کنم تا از نمایشگاه هفت سین دنیای نفیس دیدن کنید منتظرتون هستم
مامان امیر مهدی
29 بهمن 90 22:09
سلام مامانی مرسی که گل پسری رو لینک کردین منم لینکتون کردم
مامان پرهام
30 بهمن 90 16:47
به به چه دختر خانوم و دانشمندی!