سیما و لباسهای نو
سلام عزیزم
چند روزه که باز هم سرما خوردی و خیلی بد حوصله ای به همین خاطر خیلی گریه می کنی .دیشب هم انقدر گریه کردی که من و بابایی رو دیونه کردی.چند روز پیش بردیمت بازار و لباس و کفش واسه عید برات خریدیم.البته هنوز کم و کسری داری که در اولین فرصت تکمیلشون می کنم.
امروز رفته بودیم عروسی دوستم لیدا. عاشقه عروسی هستی بس که جو زده شده بودی کلی میوه و آجیل نوشه جان کردی. الان اومدیم خونمون و بابایی رفته بازار و تو هم داری نقاشی می کشی.از فردا باید خونه تکونی رو شروع کنم امسال یه کم دیر کردم.امیدوارم که تو هم دختر خوبی باشی و منو اذیت نکی.
این هم چتد تا عکس از لباسها و کفش تازه .مبارکت باشه گلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی