سیماسادات موسوی نیاسیماسادات موسوی نیا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

سیما دنیای من

سفر مشهد و قم

1391/11/18 10:39
نویسنده : رعنا
1,172 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر دختر نازنینم سیما سادات

گلم باز هم در نوشتن خاطراتت تنبلی کردم.اما سعی می کنم هر آنچه که در این مدت گذشته رو برات بنویسم.ما چهاردهم آبان به طرف مشهد مقدس پرواز کردیم  که تو این سفر مامان جون و دایی جون و زندایی راضیه بنده حضور داشتند تو هم که انقدر ذوق زده بودی که از دو هفته قبلش که بلیطها رو گرفته بودیم همش از من می خواستی که از هواپیما و سرزمین موجهای آبی و...برات تعریف بکنم من و بابایی هم هم هر رزو کارمون شده بود توضیح جزئیات سفرو ترسیدن من از هواپیما هم یک سوژه ای برات شده بود و هی می گفتی مامانی نترس من پیشتم و من از هواپیما نمی ترسم و....تا اینکه روز یکشنبه ساعت ٩ شب حرکت کردیم و من باز هم ترسیدم استرسخلاصه که ساعت ١١ شب به مشهد رسیدیم فقط سه روز وقت داشتیم اما تو این سه روز خیلی بهمون خوش گذشت صبحها ساعت ٣ بیدار میشدیم من و مامان جون و زندایی می رفتیم حرم وای که چه صفایی داشت زیارت امام و نماز و راز و نیاز.تو  هم تو این سفر دختر خوبی بودی و زیاد اذیتمون نکردی فقط دوست داشتی تو بغل بابایی باشی که بیچاره علی رغم اینکه خیلی خسته میشد اما باز هم بغلت می کرد در کل سفر عالی بود و خیلی بهمون خوش گذشت از امام رضا خواستم که به زودی زود باز هم ما رو بطلبه و باز هم به پابوسش بریم.بلاخره روز چهارشنبه باز هم با هواپیما و باز هم با ترسهای عجیب من استرسبرگشتیم ساعت یک شب تو فرودگاه تبریز بودیم و دست بابا جون درد نکنه اومده بود دنبالمون 

واین هم چند تا عکس از مشهد 

 مشهد

lain lrns

موزه حرم

عزیز دلم بهت قول داده بودم که ببرمت سرزمین موجهای آبی ولی اونجا هم هوا سرد بود هم اینکه اصلا فرصت نکردیم الهی من قربونت برم کنار حرم وقتی این اتوبوس رو دیدی که روش عکس و تبلیغات سرزمین موجهای ابی بود اصرار کردی که پیش اون ازت عکس بندازم گلم انشاللا دفعه بعد که رفتیم مشهد حتما اونجا می برمت

مشهد

بعد از اینکه از مشهد رسیدیم بعد از سه روز آقا جون سید قاسم از مکه رسیدند به همین خاطر روز چهارشنبه 24 آبان به طرف قم حرکت کردیم که بابا جون و مامان جون هم کنارمون بودند روز پنجشنبه صبح خونه آقا جون بودیم از دیدن عمه فاطمه و عمه زهرای گل خیلی خیلی خوشحال شدم کلی بهمون محبت کردند ناهار و صبحونه رو خونه آقا جون بودیم و بعد از ظهر رفتیم جمکران و شام خونه دختر خاله حکیمه بودیم که تو از جمکران خوابیدی و خونه دختر خاله هم اصلا بیدار نشدی و شب رفتیم خونه عمه عذرا که تو بیدار شدی و کلی بد اخلاق شدی و گریه کردی شب رو اونجا موندیم و صبح رفتیم حرم بعد از اینکه ناهار رو خونه عمه عذرا خوردیم  حرکت کردیم         به طرف مرندسفر قم هم خیلی خوب بو د خیلی خوش گذشت این هم عکس سیما خانوم تو حرم حضرت معصومه

قم

قم

اون روز روز اول محرم بود وای که حرم چه شور و حالی داشت و پر بود از دسته جات عزاداری یادش به خیر....

روز شنبه که رسیدیم خونمون و صبح  پسچی اومد و گواهی نامه ام رو آورد آخه یادم رفته بود بهت بگم از امتحان کتبی و هم از شهری بار اول قبول شدماز خود راضی

امروز هم که روز پنجشنبه دوم آذر ماهه ساعت 31/8 صبحه و تو خوابیدی من هم که اگه خدا بخواد امروز رو روزه گرفتم الان هم در حین نوشتن برات شیربرنج هم درست کردم چون عاشق شیربرنجی الهی من قربونت برم که برکت خونمون تو هستی دوستت دارم

این هم یک عکس خوشگل دیگه از دختر ناز خودم

سیما دنیای من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

marjan
2 آذر 91 12:58
سلام گلم!ممونم بابت صلواتا انشالله دخترتون همیشه سالم باشه!
مامان سانای
4 آذر 91 15:48
زیارت قبول
مامان پرهام
6 آذر 91 21:45
سلام زیارت قبول اومدید مشهد و ما رو ندیدید؟





خوش به سعادتون که کنار امام رضا هستید
مامان سونیا
20 آذر 91 19:06
زیارت قبول خانم رسین به خیر انشاالله همیشه به سفر و سفرتون بی خطر
داداشی
16 دی 91 7:58
سلام. زیارت قبول. زیارت قبول. یکی برا مشهد دومی قم. ان شاء الله خودت بری مکه، حاجی بشی بیاییم زیارت قبولی خودت. گواهنامه ات هم مبارکه. اما احتیاط خیلی مهمه.


انشاللا سفر مکه قسمت ما هم بشه من که بزرگترین آرزومه.واما در مورد خصوصیتون هم حق با شماست به شرطی که طرف زیاد از خودش تعریف نکنه چون اونوقت انتظاری که ازش داریم خیلی بیشتر میشه.
جشنواره بزرگ تولید صداهای صوتی
1 اسفند 91 15:10
دوست بزرگوار رعنا عزیز برآنیم تا بزرگترین کتابخانه صوتی برای کودکان و نوجوانان ، بویژه کودکان نابینا را ایجاد کنیم .برای این کار، کافی است یک یا چندین کتاب مناسب کودکان و نوجوانان را انتخاب کرده، آن را بازخوانی نموه و فایل صوتی را برای ما ارسال نمائید و یا اینکه یکی از قصه ها ،داستانها و متل های محلی خود را با زبان و لهجه خود ضبط و به این جشنواره ارسال نمائید.بدین ترتیب شما علاوه بر اینکه در یک حرکت فرهنگی عظیم سهیم شده اید، بی هیچ هزینه ای جزو پدیدآورندگان کتاب کودک می شوید و همچنین در راه حفظ فرهنگ ، زبان و یا لهجه محلی خود گامی بزرگ را می پیمائید. از شما بزرگوار رسما دعوت به عمل می آید تا در اجرای این جشنواره ، درخواست " همکار افتخاری" ما را پذیرا باشید و با اطلاع رسانی یا هرگونه اقدامی که خود صلاح می دانید، یاری مان نمائید.