سیمای من تولدت مبارک
فرشته نازم تولدت مبارک
سلام بهترین مامان دوستت دارم عزیزم عشقی که قابل توصیف نیست دیروز دومین سالگرد قدم نهادنت بر این دنیا بود خیلی دوست داشتم دیروز این متن رو برات بنویسم ولی افسوس که اینترنت مشکل داشت
سیمای من دنیای من نفس من تمام هستی من تمام کلمات و جملات دنیا رو برای ابراز عشقم نسبت به تو کم می آورم .دو سال پیش در چنین روزهایی وارد زندگی من و بابایی شدی و با اومدنت شادی و صفا رو به خونمون آوردی تصور یک روز بدون تو برام دیگه محاله تو منبع شاددی خونه هستی
وای روز به دنیا اومدنت هیچ وقت از یادم نمیره اون روز جزو بهترین روز های عمرمه که تا لحظه مرگم هیچ وقت فراموش نخواهم کرد وقتی که داشتم به هوش میومدم تو تو بغل خاله فاطمه مثل فرشته ها خوابیده بودید یک دختر تپول مپل ناز الهی که من قربونت برم نمیدونی چقدر نگران سلامتیت بودم وقتی خاله گفت دخترتو ببین صحیح و سلامته تمام خستگیم از بین رفت انگار که تمام دنیارو بهم داده بودن
با اومدنت شادی و برکت رو به خونمون آوردی از خدای مهربون میخوام همیشه حافظ تو باشه همیشه سلامت باشی و اون خنده های شیرینت هرگز از لبهات کم نشه
امروز اولین روز از ٣سالگیته عزیزم دیروز قرار بود یه کیک کوچولو بخریم ولی قرار شدم امروز این کارو بکنیم چون امروز عید مبعثه انشاللا فردا برات عکساتو میذارم
الهی درد و بلات به جونم دیشب داشتی شیر میخوردی بلند شدی بری پیش بابایی که پات خورد به ماشین اسباب بازیت و بد جور گریه کردی من هم زیاد توجه نکردم وقتی بابایی اومد پیشت گفت بیا انگشت سیمارو ببین وای یه لایه از پوست انگشت کوچیکه پات کنده شده بود داشت خون میومد دلم برات کباب شد عزیزم با هزار درد سر شستیم و من جوراب پات کردم تا نبینی الان ساعت ٤٥/٧صبحه و تو بابایی خواب هستین
راستی پریشب بابایی واست یه دونه تاب خریده بود نمیدونی چه ذوقی کرده بودی شامت رو هم روی تاب خوردی ساعت ١٢ به زور پایینت آوردیم
خلاصه که عزیزم من و بابا محمد خیلی خیلی دوستت داریم تمام تلاشمون شادی و رفاه توئه
باز هم میگم
تولدت مبارک بهترینم